یادداشت و مقالات

سنگفرش معابر شهری نابینایان نجات جان بینایان

به گزارش پایگاه خبری آسمان زنجان، ،تو یه روز سرد و یخبندون زمستون طبق عادت همیشگی روزهای دیگه صبح زود برای رفتن به جلسه شال و کلاه و کردم تا خواستم از در خونه خارج شم چشم به منظره برفی بیرون افتاد برای ماهایی که کشورمون با کم آبی دست و پنجه نرم میکنه این بهترین صحنه ای بود که میشد به تماشا نشست.
ماشین هایی که داخل کوچه پارک بودن روشون پر برف بود با اینکه تردد در اون شرایط برفی برام سخت بود با این حال دل و زدم به دریای برفی و زدم بیرون؛خودمو با سختی تمام به سر خیابون رسوندم آخه خونمون تو یکی از کوچه پس کوچه های شهرمون قرار داره و تا سر خیابون چند دقیقه ای باید پیاده روی کنم.
همینجور که میومدم از آواز همیشگی پرنده ها خبری نبود اونا هم از شدت برف و سرما پناه گرفته بودند یه چیزی بگم بین خودمون بمونه هر روز که از خونه بیرون میومدم از ترس گربه های محل هم روز خوشی نداشتم از نبود اونا بیشتر خوشحال شدم.
چیزی به شروع جلسه نمونده بود نمیدونستم محو تماشای زیبایی خداوند باشم یا از سنگفرش لیز پیاده رو به صورت پنگوئنی راه برم ؛ تو روزای برفی خودتون میدونید ، وسیله ی نقلیه هم به زور پیدا میشه.
چاره ای ندارم باید پیاده برم چند قدمی که برداشتم چندین بار نزدیک بود کله ملق بشم یهو فکری به ذهنم خطور کرد تصمیم گرفتم برای نجات جونم از مسیر نابینایان راه برم تا کمتر لیز بخورم.
رفتم و رفتم تا دیدم یه مغازه سمساری وسیله های مغازشو برای جذب مشتری و هم برای کوچیک بودن فضای مغازه تو این مسیر قرار داده حالا خدارو شکر من بینا بودم دیدم مسیرمو عوض کردم ولی اونیکه از این نعمت خدا محرومه چیکار کنه؟
دوباره به مسیر خودم ادامه دادم ،اینبار یه تیر چراغ برق تو مسیرم سبز شد عصبی شدم با این فکر که چرا کسی به فکر این بندگان خدا نیست به خاطر کم کاری عده ای باید خونه نشین بشن چرا که با حضور هرکدومشون تو جامعه یه خطری در کمینشون هست .
هوا سرد بود بارش برف هم اذیت میکرد جوری که نمیشد جلوتو نگاه کنی، دستام داخل جیب پالتوم بود اینجوری که من می رفتم با تاخیر میرسیدم؛ گوشیمو از داخل جیبم در آوردم ساعتو چک کردم و قدم هامو سریع تر برداشتم چاره ای نداشتم باید به موقع میرسیدم.
به هر سختی ای که بود به محل جلسه رسیدم برفی که رو سر و روم بودو تکوندم رفتم داخل سالن جلسات به خاطر شرایط جوی هوا جلسه با تاخیر شروع شد ولی دستام از سرما سرخ شده بود و گز گز میکرد نمیتونستم چیزی یادداشت کنم تصمیم گرفتم ضبط کنم تا بعدا بخوام خبرمو تنظیم کنم.
طبق آماری که بهزیستی منتشر کرده بیش از ۲ هزار نابینا و کم بینا تحت پوشش بهزیستی زنجان هستند در حالی که تو شهر زنجان خودمون خیلی از خیابان‌ها مناسب‌سازی نشدند و شاهد زخم شدن بدن رنجور معلولان هنگام تردد در معابر شهرمون هستیم.
خیلی از ساختمان‌های اداری شهرمون هم نیاز به مناسب‌سازی برای رفت و آمد معلولان داره ، درخواست پرکردن چاله‌های کوچه و معابر هم یه مشکلیه که از طرف مسئولای شهر نادیده گرفته میشه.
ولی چرا اجرای قوانین حمایت از معلولان در شهرهای بزرگی مثل تهران خیلی بهتر از شهرهای کوچک دیده میشه؟
با این حال من و مردم شهرمون که میدونم خواسته ی تک تک تون هست خواستار توجه بیشتر به عزیزان روشندل و معلول هستیم .
در کل باید بگم، شهر مطلوب، شهری هستش که پاسخگوی نیازهای شهری هر قشری از شهروندان باشه؛ از کودکان و سالمندان و کم توانان و ناتوانان جسمی گرفته تا افراد معمولی و سالم و تندرست.
خبرنگار : نرگس رسولی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا