دسته بندی نشده

چه کسی گفته تو تنهایی

چه کسی گفته تو تنهایی

۱۹ دیماه به یاد شهید یوسف قربانی خواهران و مادران بسیجی پایگاه حسنا مسجد داودقلی زنجان به نیابت از مادر شهید یوسف قربانی بر سر مزار شهید قربانی،حاضر شدند وسالروز شهادتش را گرامی داشتند.

به گزارش پایگاه خبری آسمان زنجان،مسئول فرهنگی پایگاه حسنا ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی به خصوص شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم و سلامت افزود: اگر امروز عزت و افتخاری داریم مدیون فداکاری و رشادت شهدا هستیم که با تقدیم جان خویش امنیت و آرامش امروز را تامین کردند و شهدای پرورشگاهی بنا به تقدیرشان خانواده ندارند ما خانمها همه مادران وخواهران این عزیزان هستیم وبه نیابت از مادر شهید قربانی برای این شهید بزرگوار مراسم سالگرد گرفتیم .

شمسی مقدم افزود: صداقت و شجاعت رزمندگان ما در طول هشت سال دفاع مقدس باعث شد تا دشمنان به خوبی بر قدرت و تفکر بسیجی ما آشنا شوند و این تفکر ناب رمز پیروزی ماست.دیدار با مادران شهید و یادآوری سالروز شهادت بعضی از شهدا جزو برنامه های پایگاه حسنا هست.

وی اظهار داشت: امروز عطر و بوی شهیدان پس از گذشت ۴۱ سال از دفاع مقدس فضای کشور را معطر کرده است و باید بدانیم امنیت و آرامش خویش را مدیون چه کسانی هستیم.

گزیده ای از زندگینامه شهید یوسف قربانی

شهید «یوسف قربانی» در خانواده‌ای مستضعف در زنجان متولد شد. یوسف در شش ماهگی پدر خود را از دست داد. در سن شش سالگی  مادر یوسف در اثر حادثه‌ای از دنیا رفت و یوسف و برادرش را با همه دردها و رنج‌هایشان تنها گذاشت تا آنها آبدیده‌تر شوند و طعم تلخ فقر و مصیبت را به طور کامل احساس نمایند و خود را برای یک زندگی پر فراز و نشیب آماده سازند. یوسف به همراه برادرش در کنار مادربزرگ در خانه‌ای محقر سال‌های اول دبستان را پشت سر می‌گذاشتند که تنها پناهگاه آنها نیز از دنیا رفت.

بعد از سه سال زمانی که یوسف سال چهارم ابتدایی را می‌خواند، همراه برادرش به تهران می‌روند و نزد فردی حدود چهار یا پنج سال زندگی و کار می‌کنند و دوباره به زنجان برگشته و در خانه‌ای کوچک ساکن می‌شوند.

یوسف به همراه برادرش سختی‌های زیادی را متحمل می‌شوند اما تجربه گرفته و آماده می‌شوند تا اندوخته خویش را در معرض ظهور قرار دهند. برادر یوسف هنرمند بود و بر روی سنگ و آجر، نقاشی و کنده‌کاری می‌کرد و همه او را به این لقب می‌شناختند و هیچ کس نمی‌دانست که در این هنر او چه چیزی نهفته بود.

با پیروزی انقلاب اسلامی و سپری شدن دوران ستم‌شاهی، یوسف نیز همراه دیگر فرزندان مستضعف امام پا به عرصه انقلاب می‌گذارد و با تشکیل اولیه بسیج، جذب خیل عاشقان انقلاب می‌شود که در همین سال‌ها یوسف برادرش را نیز در سانحه رانندگی از دست می‌هد.

او در لشکرهای ۱۷ علی بن‌ابی طالب و ۳۱ عاشورا خاضعانه و غریبانه بدون آنکه مسئولیتی داشته باشد خدمت می‌کرد.

از جمله نیروهای شجاع و کارآمد اطلاعات و عملیات گردان همیشه خط‌شکن حضرت ولیعصر عج‌الله استان زنجان بود که در عملیات‌های آبی – خاکی والفجر هشت (بهمن ماه ۱۳۶۴، منطقه اروندرود، فاو) و کربلای پنج (دی ماه ۱۳۶۵، منطقه عمومی شلمچه) در ماموریت‌های شناسایی و جمع‌آوری اطلاعات، از مناطق پدافندی دشمن و درهم شکستن خطوط مستحکم نیروهای بعثی، در کسوت یک بسیجی غواص حضوری چشمگیر و نقشی تاثیرگذار داشت.

او سرانجام در عملیات کربلای پنج، هنگام فتح پاسگاه کوت سواری عراق در شلمچه به شهادت رسید. چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عج‌الله.

همرزم یوسف می‌گوید هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز.

یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم کسی را ندارم که !!!!

یادش گرامی باد….

معصومه نصیری مقدم

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا